شما باید یک تعادل و بالانسی در زندگی داشته باشید مگر ما به این دنیا آمده ایم که درس بخوانیم ؟ مگر ما به دنیا آمده ایم که علم بیاموزیم ؟
چه کسی چنین پرت و پلایی را گفته است ؟
ما به این دنیا آمده ایم که زندگی کنیم
زندگی ای که هزاران جنبه و جلوه دارد،بعد به ما گفته اند باید نیازهایت را برآورده کنی،این نیازها احتیاج به تولید دارد،این تولید احتیاج به کار دارد و بعد به ما گفته اند،اگر بروی درس بخوانی کار کمتر می کنی و نیازهایت را بیشتر و راحت تر و بهتر می توانی برآورده کنی،تمام شد و رفت بنابراین اگر در بهشت بودیم و نیازهایمان برآورده می شد کسی نمی رفت دانشگاه که درس بخواند .
بنابراین ما باید تعادل را وارد زندگیمان کنیم
ورزش را وارد زندگیمان کنیم روابط اجتماعی داشته باشیم توجه و گرایش نسبت به زمینه های هنری داشته باشیم
شما قرار است وقتی را برای تلویزیون تماشا کردن اختصاص بدهید و یا زمانی را برای وِل چرخیدن در خیابان یا گشتن در فروشگاه ها و...
چون انسان باید جنبه و جلوه های مختلف زندگی را تجربه کند،من که نمی توانم به یک آدمی تبدیل شوم که فقط ویتامین C می خورد،خب می میرم من که نمی توانم تنها کاری که می کنم این باشد که کفش های شیک بپوشم اما بقیه لباسهایم مزخرف و زشت و کثیف باشد
باید در زندگی تعادل و بالانس را رعایت کرد.